عشقم آرمان عشقم آرمان، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره

نفس ماما

دلم گرفته

آرمان  گلم پسر قشنگم تنها مرد زندگی من  فک نمیکردم یک روز بخوام از تلخیهایی زندگی تو وبلاگت بنویسم اما زندگی همیشه بر وفق مراد نیست هیچکسی جز خدا نمیدونه چه غمی توی دلمه پسر گلم دوست ندارم از ناراحتی های من و مشکلات زندگیم بدونی این روزها یه حرفهایی میزنی که ناخود اگاه اشکمو در میاری  امشب دلم گرفته. يك بغض تلخي توي گلومه كه راه نفسم را بسته. حس غريبي دارم. حس دلتنگي لحظه غروب. تا حالا شده كنار دريا باشي و به غروب خورشيد نگاه كني در حالي كه غم سنگيني توي دلت خونه كرده باشه و نتونه مانع گريه هات بشي؟ احساس دلتنگي يك غروب ابري و پاييزي را دارم. حس عجيبي دارم. احساس يك شاپرك كه توي تار عنكبوت گرفتار شده. احساس يك ...
25 آذر 1393

تولدت مبارک عشقم

گل پسر من ؛تنها  مرد زندگی من ؛تنها کسی که نفسم به نفسش بنده ؛تنها کسی که حاضرم جونمو براش فدا کنم امروز تولدشه ؛هم خوشحالم هم ناراحت ؛ناراحتیم از اینه که ب خاطر شرایط بد روحیم اصلا نتونستم تولد مفصلی برات بگیرم با اینکه از پارسال تا الان هدفم این بود یه تولد سه سالگی تم باب اسفنجی برات بگیرم اما نمیدونستم امیال همچین وضعیتی دارم  اما برات ی جشن کوچیک میگیرم کیی هم دعوت نکردم بین من و تو خاله های گلت عکسای  تولدت هم بعدا میزارم اما آرمانی بهت قول میدم اگر انشالله تا سال دیگه خدا عمری داد برات یه تولد تم دلر توپ و باحال بگیرم مثل تولد یکسالگیت مامانی همینجا بهت قول داد .راستی بابا بزرگ و مامان جون برات ماشین کنترلی خریدن خاله ی...
16 آذر 1393

بدون عنوان

 این حرف سیمین دانشور قشنگه که میگه : هر وقت و ساعت که ﻓﻬﻤﯿﺪﮮ ﺑﺎ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯾﺖ ﻓﻘﻂ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻝ " ﯾﮏ "زنﺭﺍ ﺷﺎﺩ ﮐﻨﮯ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪﮮ که ﻓﻘﻂ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮﺍﮮ " ﯾﮏ زن " ﻣﺮﺩ " ﺑﺎﺷﮯ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪﮮ ﺯﻥ " ﺗﮑﯿﻪ ﮔﺎﻩ " ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪﮮ زن " ﺗﻮﺟﻪ " ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪﮮ ﻋﺸﻘﺖ ﺑﺎﯾﺪ " ﭘﺎﮎ " ﺑﺎﺷﺪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖﻓﻬﻤﯿﺪﮮ ﻭﻗﺘﯽ زنى ﺑﻪ ﺗﻮ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﮮ ﺑﻮﺳﯿﺪﻥ ﺩﺍﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ " ﻋﺸﻖ " ﭘﯿﺸﺎﻧﯽ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺒﻮﺳﮯ ﻧﻪ ﺑﺎﻫﻮﺱ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪﮮ ﺩﻝ " ﮐﺎﺭﻭﺍﻧﺴﺮﺍ " ﻧﯿﺴﺖ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ فهمیدى زن شکننده و حساس است انوقت میتوانى نام خودت را بگذارى " مرد "    
1 آذر 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفس ماما می باشد